جدیدترین های اس ام اس فلسفی و عرفانی
در تمام رنجهایی که میبریم
صبر ، اوج احترام به قوانین الهی است . . .
جهت خواندن به مشاهده مطلب مراجعه کنید …
.
.
.
خشم مانند طوفان است
بعد از مدتی فروخواهد نشست
ولی بدان که حتما شاخه هائی شکسته اند . . .
.
.
.
اگر سوال بپرسی،
تنها سه دقیقه نادانی،
و اگر نپرسی،
باقی عمرت را . . .
.
.
.
صداقت در مقابل سیاست دیگران ، سادگی ست
و سیاست در مقابل صداقت دیگران ، خیانت . . .
دکتر علی شریعتی
.
.
.
خدا را دوست بدارید
حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید
.
.
.
پروانه که باشی هر گلی را دوست داری
جای زنبور اما ، اگر باشی . . .
روی هر گلی بال نمی نشانی . . .
.
.
.
چیزهایی در زندگی هست که برچسبی روی خود دارند با این مضمون :
« تو قدر مرا نخواهی دانست , مگر اینکه مرا از دست بدهی و دوباره به دست بیاوری .»
.
.
.
تویی که مرا در سقوط میبینی
تا به حال اندیشیده ای که شاید، تو خود وارونه ایستاده ای ؟
.
.
.
شخصیت انسانها به داشته هایشان نیست
به توقعات و خواستهایشان از زندگیست . . .
.
.
.
بدگویی حسود دلیل برتری شماست . . .
.
.
.
آنانکه می دانند رنج می برند
و آنانکه نمی دانند به دیگران رنج می دهند . . .
.
.
.
نه اسمش عشق است،نه علاقه،نه حتی عادت.
حماقت محض است دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست
.
.
.
دوست خوب مثل چراغ توی تاریکیه
اما یادت باشه به روشنایی رسیدی دورش نندازی . . .
.
.
.
برای عشق گریه کن اما کسی را به خاطر عشق به گریه نینداز
با عشق بازی کن اما هرگز کسی را با عشق بازی نده . . .
.
.
.
دوره ، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند
ولی هرگز خواب هم را نمی بینند . . .
.
.
.
خداوندا به مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید
پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد
دکتر علی شریعتی
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
آیا همه مسائل و موضوعات ازدواج حل شده و تنها مهم لاینحل این است که دختر به خواستگاری پسر برود یا پسر به خواستگاری دختر؟
چرا این روزها صورت مسأله را پاک کرده و در حاشیه قدم میزنیم؟ به نظر شما چنانچه این موضوع کم اهمیت (چه کسی به خواستگاری برود) حل شود، دیگر مانعی سر راه ازدواج نخواهد بود؟ بهطور قطع افزایش سن ازدواج و تمایل به ادامه دوران تجرد، عوامل دیگری هم دارد که کارشناسان علوم اجتماعی و تربیتی و مسوولان وظیفه دارند آن را تحلیل و تدقیق و راهکارهایی عملی پیدا و اجرا کنند. قصدم نیست در این مقاله به مشکلات و مسائل حاصل از دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج بپردازم که به همراه خود، آسیبهای اجتماعی در سطح خرد و کلان را نیز دارد بلکه تلاش میکنم تا یکی از علتهای عدم تمایل دختران و پسران به ازدواج را بیان کنم. در همین ابتدا نیز از همه خوانندگان درخواست میکنم تا نقطه نظرات خود را در اینباره بهمنظور تضارب آرا و ارتقای دیدگاهها انشا فرمایند.
اغلب مردم به این مهم میاندیشند چرا در کشوری که روزگاری، جوانانش( دختر و پسر) تا قبل از 22 سالگی ازدواج میکردند، اکنون با گذر از سن30 سالگی هنوز با این جمله به پرسشها پاسخ میدهند که: « برای ازدواج آمادگی ندارم». دختر مجرد 31 سالهای با اظهار شگفتی از برخی همجنسان خود که در سن 20 سالگی ازدواج کردهاند، میگوید من هر چه فکر میکنم که آنها چگونه در این سن ازدواج کردهاند، به نتیجهای نمیرسم. او ادامه میدهد که دو سال پیش تا مرز ازدواج با پسری پیش رفته و با این که پسر خوبی هم بوده است ولی ازدواج صورت نمیگیرد. این دختر خانم در آن زمان به این باور رسیده بوده که خواستگارش، مرد کاملی است و با هم تناسب دارند. اما اکنون و پس از گذشت 2 سال، نظر او تغییر اساسی پیدا کرده است. او خدا را شکر میکند که این ازدواج سرنگرفته چه معیارهای اکنونش با معیارهای 2 سال پیش، بهطور کل متفاوت بوده و مطمئناً اگر آن زمان ازدواج میکرد، حالا باید بهخاطر انتخابش پشیمان باشد.
شما خواننده عزیز از این دست نمونهها بیشتر از نگارنده سراغ دارید آن هم نه برای جوانانی در محدوده سنی 20 سال بلکه در آستانه دهه چهارم زندگی که بهطور حتم علاوه بر شرایط سنی بالا دارای تجربه، تحصیلات و آمادگیهای نسبی برای ازدواج برخوردارند. توجه داشته باشید که معیارهای ازدواج دختری در 31 سالگی درمقایسه با 29 سالگیش کاملاً متفاوت است.
به راستی چرا؟
چون دختر امروز، مانند دختر دیروز در یک فضا و چارچوب خاص زندگی نمیکند بلکه در بسیاری از موارد از مردش فعالتر است، کار میکند، چیزهای جدید یاد میگیرد و هر روز، نگاهش نسبت به زندگی متفاوتتر میشود. اگر چنین است پس نمیتوان انتظار داشت مانند دختران یک نسل پیش از خود باشد. البته این به این معنا نیست که مادران ما، بیتجربهاند و مانده در زمان هستند بلکه آنان هرچه قدر در زندگی پختهتر میشدند، یک اصل را فراموش نمیکردند که باید زندگی را با همه مشکلاتش حفظ کرد. زنان دیروز، جدایی را از هر مصیبتی بدتر میدانستند و تحت هیچ شرایطی سراغ گزینه جدایی نمیرفتند.
اگرچه دوام برخی از زندگیهای دیروز، لزوما دلیلی بر موفقیت آن زندگیها نیست اما نکته ظریف اینجاست که دختر و زن امروزی، دلیلی برای تحمل تفاوتها نمیبیند. به همین دلیل شاید دیگر نتوان آنها را به ازدواج زودهنگام تشویق کرد. اغلب آنها از زندگی توقعات زیادی دارند و شناخت شان از واقعیتهای زندگی، خیلی کم است. در نتیجه در جامعهای که نمیتوان به دختر و پسر جوانش گفت که طلاق چیز بدی است، سعی کن بسازی، یا اینکه طرف خواستگار را عوض کنیم (مثلاً دختر به خواستگاری پسر برود) و از راههای متنوع برای آسان کردن ازدواج استفاده کنیم، بهتر است برای زود ازدواج کردن جوانان عجله نکنیم. آنها باید قبل از ازدواج، به شناخت کاملی از خود، خواستهها و معیارهایشان برسند و در این راه باید به ایشان کمک کرد. با این رویکرد، شاید ازدواج و در ادامه پدر و مادر شدن برای برخی از جوانان دیر خواهد شد اما نتیجهاش بهتر از تحمل سختیها برای ادامه زندگی و یا جدایی باشد.
چالش امروز این نیست که پسر به خواستگاری برود یا دختر؛ چالش این است که یک دختر یا پسر زمانی ازدواج میکند که به شناخت از خود نرسیده و چالش دیگر اینکه برای خیلی از دختران و پسران امروز، مفاهیمی مانند زندگی مشترک، فداکاری، گذشت، تعهد و احترام گذاشتن به باورهای شریک زندگی، معنایی ندارد.
بنابراین شاید برای یک نفر، رسیدن به ثبات و شناخت کامل از خود و خواستههایش، کمی زمانبر باشد ولی در این میان خانوادهها میتوانند در یاد دادن مفاهیمی که بالاتر بیان شد، نقش موثری داشته باشند، نقشی که کمرنگ شده است.
متأسفانه بیهویتی و چندگانگی شخصیتی که به دلایل مختلف، گریبانگیر جوانان ایرانی شده نیز در این زمینه بیتأثیر نیست.
اگرچه اکنون هم دیر است اما بر متخصصان علوم تربیتی و خانواده ها واجب است اقدام به آگاهسازی خانوادهها کنند و با آموزشها و فرهنگسازی مناسب به آنها یاد بدهند چگونه فرزندانشان را برای زندگی کردن در این دنیای بهشدت متغیر و روبهرشد تربیت کنند. به آنها یاد بدهند چه کنند تا فرزندانفردا، دچار بیهویتی نشوند. هرچند از پدران و مادرانی که خود از بیهویتی رنج میبرند، نمیشود انتظار فرزندانی متفاوت از آنچه امروز هست، داشت ولی به آنها نیز باید کمک کرد.
بهتر است درکنار خرید پلیاستیشن، ایکس باکس، آی پد و …، به فرزندان، فکرکردن، مسئولیتپذیری، صداقت، تعهد، سازگاری و عشق را آموخت.
« کودک فال فروشی را پرسیدند: چه میکنی؟ گفت: به آنان که در دیروز خود ماندهاند، فردا را میفروشم.»
منبع: تبیان
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
آموزش طرز تهیه پیتزا گوجه فرنگی
مواد لازم
برای دو نفر
خمیر پیتزا (یا دو عدد نان پیتزا) 150 گرم
سس باربکیو یا کچاپ نصف پیمانه
سس تند یک قاشق غذاخوری
پیاز قرمز خلالی شده یک عدد
گوجهفرنگی حلقه شده هشت عدد
پنیر صبحانه یا پنیر پیتزا ورقه شده 120 گرم
برگ ریحان خرد شده سه قاشق غذاخوری
روغنزیتون، نمک و فلفلسیاه به میزان لازم
خمیر را با وردنه به شکل دایرهای به قطر 30 سانتیمتر پهن کنید.
روی خمیر روغنزیتون بمالید و طوری با توری روی حرارت متوسط قرار دهید که سمت چرب شده زیر قرار بگیرد. بعد از شش الی هشت دقیقه که زیر خمیر طلایی و برشته شد آن را از روی حرارت بردارید و روی آن روغنزیتون بمالید و خمیر را برگردانید.
آنگاه سس باربکیو یا کچاپ را با سس تند مخلوط کرده، روی خمیر بمالید. پیاز، گوجهفرنگی و پنیر را روی سس بچینید و روی آن نمک و فلفل بپاشید.
پیتزا را به مدت 10 دقیقه روی حرارت بگذارید بعد میتوانید این غذلی خوش مزه را به صورت داغ با خانواده این میل کنید
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
1- یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…! الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
2- دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که وقتی رانی می خورم؛ اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه!
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
3- بعضی آدما آنچنان گنج های بی بدیلی هستن که باید حتما دفنشون کنی!
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
4- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافیه یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه عالم می فهمن!
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
5- موقع فوتبال نگاه کردن 80 دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای می بینی بازی دو دو تموم شده.
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
6- موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه، دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
7- دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مساله خاصی نیست، مساله خاص از اونجا شروع می شه که: سوسکه ناپدید می شه
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
8- دوغ قبول!
شیر کاکائو قبول!
آبمیوه پاکتی قبول!
اصلا نوشابه هم قبول!
آب معدنی رو دیگه برا چی تکون میدی؟
همش همونه!
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
9- نمی دونم چه حکمتیه، اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
10- ایندر که ما لگد به بخت خودمون زدیم بروسلی به حریفاش نزد.
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
11- سر جلسه امتحان نشستی هرچی تو کلته رو برگه خالی می کنی آخرش نصف صفحه هم پر نمی شه بعد یه نفر بلند می شه می گه آقا یه برگه دیگه بدین جا ندارم. اون لحظه می خوای صندلی رو از پهنا بکنی تو حلقش!
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
12- حالا چرا تخم مرغ گندیده بوی گلابی میده؟
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
13- روز زن نزدیکه. خانوما هشیار باشین آقایون دعوا الکی راه نندازن همش سیاسته. توطئه رو در نطفه خفه کنید.
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
14- امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم 50000 تومان
یه 10 هزار تومنی داد!
سه تا پنج هزار تومنی داد!
پنج تا دو هزار تومنی داد! پونزده تا هزاری!
یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت، نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!
طفلی خودشو کشت 50 تومن منو جور کرد!
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
15- نمونه سوال های رایج توی همه خونه ها:
این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه؟
چی از جون این یخچال بدبخت می خوای؟
کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته؟
کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده؟
این موقع شب با کی حرف می زنی؟
چشمات در نیومد پای این کامپیوتر کوفتی؟
کی غذای منو خورده؟
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
16- شش ماه به دوستت مهربونی می کنی، خوبی باهاش، هر کاری میگه می کنی که بفهمونی دوستش داری… دو روز که اعصاب نداری، میگه: حالا شناختمت
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
17- اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ می خونم خواننده اشتباه میخونه!دقت کردین!؟
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
18- الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه، از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار می شینه
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
19- من هر روز، از خونه که بیرون می زنم رو یه کاغذ می نویسم «امروز قراره بمیرم» که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، می دونسته!…
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
20- دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه؟! دقت کردین؟
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
21- دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو! دقت کردین!؟
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
22- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!
♥♥♥♥♥جوک نوشته هایی بسیار زیبا و خنده دار♥♥♥♥♥
23- بابای شما هم جلو تلویزیون خوابش می بره بعد تا تلویزیونو خاموش می کنی بیدار می شه میگه چرا خاموشش کردی؟
بازنشر مطالب تنها با ذکر آدرس یورفان مجاز است.
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
ابن اثیر در کتاب اسد الغابه مى نویسد:
«کان الحسین رضى الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها (1) »
حسین (ع) بسیار روزه مى گرفت و نماز مى گزارد و به حج مى رفت و صدقه مى داد و همه ى کارهاى پسندیده را انجام مىداد. شخصیت حسین بن على (ع) آنچنان بلند و دور از دسترس و پر شکوه بود که وقتى با برادرش امام مجتبى (ع)، پیاده به کعبه مى رفتند، همه ى بزرگان و شخصیتهاى اسلامى به احترامشان از مرکب پیاده شده، همراه آنان راه پیمودند. (2)
احترامى که جامعه براى حسین (ع) قائل بود بدان جهت بود که او با مردم زندگى مى کرد ـ از مردم و معاشرتشان کناره نمى جست ـ با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ایمان بى تزلزل او به خداوند او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه، او نه کاخ هاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ ؛ و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمى بستند و حرم رسول الله (ص) را براى او خلوت نمى کردند …این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعى اوست، بخوانیم:
روزى از محلى عبور مى فرمود، عدهاى از فقرا بر عباهاى پهن شده اشان نشسته بودند و نان پارههاى خشکى مى خوردند، امام حسین (ع) مى گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت، نشست و تناول فرمود و آنگاه بیان داشت:
ان الله لا یحب المتکبرین. (3)
خداوند متکبران را دوست نمى دارد.
سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند، حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، (4) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت.
شعیب بن عبد الرحمن خزاعى مى گوید:
چون حسین بن على (ع) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند علتش را از امام زین العابدین (ع) پرسیدند، فرمود: این پینه ها اثر کیسه هاى غذایى است که پدرم شب ها به دوش مى کشید و به خانه ى زن هاى شوهر مرده و کودکان یتیم و فقرا مى رسانید. (5)
شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستم دیدگان مى توان در داستان ارینب و همسرش عبد الله بن سلام دریافت، که اجمال و فشردهاش را در اینجا متذکر مى شویم :
یزید به زمان ولایت عهدى، با این که همه نوع وسائل شهوترانى و کام جویى و کامروایى از قبیل پول، مقام، کنیزان رقاصه و…در اختیار داشت چشم ناپاک و هرزهاش را به بانوى شوهردار عفیفى دوخته بود.
پدرش معاویه به جاى این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده اى نشان دهد، با حیله گرى و دروغ پردازى و فریبکارى، مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه ى شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده ى پسرش یزید بکشاند.حسین بن على (ع) از قضیه با خبر شد در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه ى شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکى از قوانین اسلام، زن را به شوهرش عبد الله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز یزید را از خانوادهى مسلمان و پاکیزه اى قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهى اش را نمایان و علاقمندى خود را به حفظ نوامیس جامعه ى مسلمان ابراز داشت و این رفتار داستانى شد که در مفاخر آل على (ع) و دنائت و ستمگرى بنى امیه، براى همیشه در تاریخ به یادگار ماند. (6)
علائلى در کتاب «سمو المعنى» مىنویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگى برخورد مى کنیم که هر کدام در جبهه و جهتى عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساخته اند یکى در شجاعت، دیگرى در زهد، آن دیگر در سخاوت، و…اما شکوه و بزرگى امام حسین (ع) حجم عظیمى است که ابعاد بى نهایتش هر یک مشخص کننده ى یک عظمت فراز تاریخ است، گویا او جامع همه ى والایىها و فرازمندىهاست. (7)
آرى مردى که وارث بى کرانگى نبوت محمدى است، مردى که وارث عظمت عدل و مروت پدرى چون حضرت على (ع) است و وارث جلال و درخشندگى فضیلت مادرى چون حضرت فاطمه (ع) است، چگونه نمونه ى برتر و والاى عظمت انسان و نشانه ى آشکار فضیلتهاى خدایى نباشد.
درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم.
امام حسین (ع) و حکایت زیستنش و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه ى یک بزرگ مرد تاریخ را براى ما مجسم مى سازد، بلکه او با همهى خویشتن، آیینهى تمام نماى فضیلت ها، بزرگ منشى ها، فداکاری ها، جان بازىها، خداخواهى ها و خداجویى ها مى باشد، او به تنهایى مى تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد.
بودن و رفتنش، معنویت و فضیلتهاى انسان را ارجمند نمود.
اندکی در مورد تواضع امام حسین(ع)
پى نوشت ها
1 ـ اسد الغابه، ج 2، ص 20?
2 ـ ذکرى الحسین ، ج 1 ، ص 152 ، به نقل از ریاض الجنان ، چاپ بمبئى ، ص 241 ـ انساب الاشراف.
3 ـ سوره ى نحل ، آیه ى 22?
4 ـ تفسیر عیاشى ،ج 2 ، ص 257?
5 ـ مناقب ، ج 2 ، ص 222?
6 ـ الامامة و السیاسه ، ج 1 ، ص 253 به بعد.
7 ـ از کتاب سمو المعنى ، ص 104 به بعد نقل به معنى شده است.
کتاب: پیشواى سوم حضرت امام حسین (ع)، ص 23
نویسنده: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی